4 قاش ( هفتکل قشقایی بختیاری موسیقی )
وبلاگي براي دوستداران موسيقي اصيل و مقامي ، ايل قشقايي و بختياري ، ادبيات ، ورزش و طبيعت

خبر دردناك و سنگين بود! باورش سخت مي نمود ولي حقيقت داشت...........

خبري كه من از طريق پيامك از دوستم كه اهل دلي است چون شمايان شنيدم!سكوت برم مستولي گشت و سكون بر پيكرم! آخر مگر مي شود اسرافيل زمان كه نواي ني اش را به گوش جان شنيده بوديم و بانگ صورش را با تمام وجود پژواك داده بوديم به ناگاه و پس از دو ماه سكوت و سكون اغمايي به خاموشي گرايد........

خبر تلخ بود و فراقش تلخ تر ليكن چه چاره كه حقيقت هميشه تلخ بوده و هست و هر آمدني را رفتني است و چه رفتني با شكوه تر از عروج يگانه ناي و ني استاد كسايي كه بانگ رساي فريادهاي ناي  وجودش را كوه زمان تا ابديت پژواك خواهد داد.......

آخر چگونه ميتوانيم سلام استاد را كه هر پگاه به عمق جان نيوشايش بوديم بدرود بگوييم!!

25 خرداد 1391 روز تلخي در تقويم روحما ن گرديد روزي كه ناي جان فزاي استاد حسن كسايي خاموش شد تا گوش به ناي استاد ازل بسپارد........

خداوند استاد ابتهاج را برايمان نگه دارد كه فرمود:

شكايت شب هجران كه مي تواند گفت؟!

حكايت دل ما با ني كسايي كن.......................

خدايش رحمت كناد و جاودان بهشت جايش باد....

نوشته شده در تاريخ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, توسط بهمن طاهری |

به نام خداوند جان و خرد                كزين برتر انديشه بر نگذرد

چو بشنوي سخن اهل دل مگو كه خطاست!

سخن شناس نئي دلبرا ، خطا اينجاست.....

بنده پير خراباتم كه لطفش دائم است

ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست!!

حافظا مي خور و رندي كن و خوش باش ولي!

دام تزوير مكن چون دگران قرآن را..........

جماعتي كه نظر را حرام مي گويند

نظر حرام بكردند و خون خلق حلال!!

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است

با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا.....

از دشمنان برند شكايت به پيش دوست

چون دوست دشمن است شكايت كجا برم؟!

مباش در پي آزار و هر چه خواهي كن

كه در طريقت ما غير از اين گناهي نيست!!

دردم نهفته به ز طبيبان مدعي

باشد كه از خزانه غيبش دوا كنند

تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار

كه رحم اگر نكند مدعي ، خدا بكند.......

گويند كه بهشت با حور خوش است    

من ميگويم كه آب انگور خوش است!

اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار  

كآواز دهل شنيدن از دور خوش است!

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, توسط بهمن طاهری |

 

با سلام خدمت همه دوستاني كه به اين كلبه فقيرانه من يعني وبلاگم سر مي زنند و مرورش مي كنند!!گاهي وقت ها انسان تحت شرايطي قرار ميگيرد كه احساسش لبريزتر از هميشه مي شود و البته متلاطم تر و خلاق تر...چند روز پيش براي من اتفاقي افتاد كه از روزگار و كج رفتاري هايش و نامردمي ها و دل سردي مردمانش دلم به تنگ آمد و چون هميشه تنها همدمم شد كاغذ و قلم كه حاصلش حرف دلم است كه اميد وارم مقبول طبعتان افتد.....

چه بي ثمر شنا ميكني اي غرقه در امواج

آن چراغي كه ديده به آن دوخته اي

فانوس ساحل نجات نيست!!

بل چشمان گرسنه نهنگ مرگ است

كه چشم انتظار هم آغوشي توست............

دل نوشتي از شباهنگ           تقديم به همه

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, توسط بهمن طاهری |